رمان عاشقانه

در خدمت شما هستیم با رمان عاشقانه و زیبای ” دانلود رمان بچه مثبت ” امیدواریم دوست داشته باشید این رمان بدست “ا . ستاری” نوشته شده همراه ما رمان جدید باشید/
دانلود رمان بچه مثبت
قسمتی از محتوای رمان »
هوی
کوفت بی ادب چته؟
طرف اومد …..بدو مٍلی ……اومدش
ایول …من که حاضرم بشین و تماشا کن
موهای وحشیم را با فشار زیر مقنعه ام فرستادم ولی از اونجا که یه عالمه ژل و تافت روشون خالی کرده بودم به هیچ صراطی مستقیم نبودند و از جاشون جم نمیخوردند …..بنابرین بی خیال حجاب و این حرفا شدم و به سمت او که حالا در یک قدمیم بود ، برگشتم
صدایم را کمی کلفتر از حد معمول کردم و گفتم

در خدمت شما دوستان عزیز هستیم با رمان بسیار زیبای دیگری با نام ” دانلود رمان باد صبا فصل اول و دوم ” امیدواریم مورد پسند شما عزیزان قرار گیرد همراه وبسایت رمان جدید باشید.
دانلود رمان باد صبا فصل اول و دوم
قسمتی از رمان »
چادر مشکیمو آویزون کردم و کوله پشتیمو گذاشتم کنار چوب لباسی مقنعه و مانتوی خاک گرفتمو از تنم در آوردم و آویزون کردم …
با صدای مادرم سریع دامن بلندمو پوشیدم و روسریمو انداختم روی سرم و گره ی محکمی بهش زدم …
از اتاق بیرون رفتم و به منت آشپزخونه ی کوچیکمون رفتم مادرم با دیدنم اخمی کرد و با صدای محکم و با صلابت همیشگیش گفت :سفره رو پهن کن الان پدرت و برادرات میان …

همراه شما هستیم در این وقت روز از وبسایت رمان جدید با رمان عاشقانه و “ رمان استاد دیوانه من ” امیدواریم مورد پسندتون قرار بگیره همراه ما باشید/
رمان استاد دیوانه من
قسمتی از رمان :
داشتم تدارک صبحونه رو میدیدم که صدای خانوم به گوشم رسید:
_زینت،زینت
+جانم خانوم جان.
_برو آلما رو از خواب بیدار کن بگو کافیه دیگه.لنگه ظهر شده بیاد صبحونه بخوره، شب مهمون داریم.
چشمی گفتم و به سمت اتاق آلما به راه افتادم.با دیدن در صورتی رنگش لبخندی زدم و به فکر فرو رفتم. به یاد روزی افتادم که آلما پاهاشو به زمین میکوبید و درخواست میکرد در اتاقش رو صورتی کنند.