اطلاعیه سایت
رمان جـدید تابع قوانین جمهوری اسـلامی ایران فعـالیت دارد .مطـالب در صورت درخـواست کارگــروه مصـادیق مجـرمانه رایانه ای از وب حـذف خواهـند شد
در این وقت شب از وبسایت رمان جدید در خدمت شما دوستان عزیز هستیم با رمان عاشقانه دیگری با نام ” دانلود رمان همدم ” امیدواریم مورد پسندتون قرار بگیره همراه ما باشید
دانلود رمان همدم
قسمتی از رمان »
نفس زنون از پله های بیمارستان رفتم باال،
کل راهو دوییده بودم دیگه نایی برام نمونده بود…
دلم شور میزد..
نه برای اون حیوون…
شور میزد فقط برای مادرم…مادری ک بغض صداش از پشت تلفن منو با تموم نفرتم ازین مرد کشوند تو راهرو های بیمارستان…
نمیدونم چیشده بود اما میدونستم اون سگ جون تر ازین حرفاست ک بخواد طوریش بشه..
از دور چشمم خورد به پرستار سفید پوشی ک تو بخش،پشت میز پذیرش با تلفن مشغول حرف زدن بود..
وقتی قدم اولو برداشتم پام یه جوری تیر کشید ک تا مغز استخونم از درد سوخت..
رو صندلی ابی کنار دیوار نشستم تا یکم این درد لعنتی آروم بگیره…
اروم مشغول ماساژش شدم..
دیگه بعد 12 سال خوب یاد گرفتم ک چجوری دردشو اروم کنم..
انقد از تلفن مامان هول شدم ک یادم رفت نباید رو پاهام بدوام..
پوفی کشیدمو چشامو بستم..
زیر لب یا علی گفتمو از جام بلند شدم..پرستار هنوز مشغول حرف زدن بود..
نگاهم به ناخونای قرمزش کشیده شد…
زیر چشمی به دستام نگاه کردم….
ناخونای پوست شده ی من کجا و دستای لطیف اون کجا…/ جهت مشاهده نسخه کامل این رمان لطفا از باکس دانلود زیر استفاده کنید
لینک دانلود به دلایل چاپ و نارضایتی نویسنده حذف گردید.
رمان های مشابه »
رمان ارباب خشن و هات من رمان ارباب حریص من رمان سه دبیرستانی هات رمان دکمه و شلاق رمان مردی که به زانو درآمد
✦ پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
✦ پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
✦ از ارسال دیدگاه های تکراری پرهیز کنید.